هر روز بهتر ...

زندگی...کار...درس...مطالعه...

هر روز بهتر ...

زندگی...کار...درس...مطالعه...

دست و دلم به نوشتن نمی ره. نمی دو نم چرا...

گاهی فکر می کنم دارم با دست خودم زندگیمو نابود می کنم...


قراره از خوبیای همسر بنویسم:

دیروز رفتیم یه جایی که من مدت ها بود دلم می خواست برم. بعد از زیارت بلند شدم. همسر گفت اگه دوست داری بیشتر بمون. گفتم به من باشه 4 ساعت می مونم اونم گفت خب بمون... . من به خاطر خستگی اون و سرمای هوا نموندم البته.

ممنونم ازش که به خواست من احترام گذاشت و توی دقایقی که گریه می کردم با محبت برخورد کرد.

امیدوارم روزی برسه که اغلب لحظات زندگیمون گرم باشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
نلی دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:31 ق.ظ

افکار منفی رو بریز دور همه آدمها نواقصی دارن مطمئن باش با هرکس دیگه ای ازدواج می کرد یه سری مشکلات داشتی الان باید به جای فکرهای منفی در صدد اصلاح و بهبود باشی من هر وقت فکر منفی می کنم یه اتفاقاتی مطمئنا می افته و دعوامون می شه و همه چی بهم می خوره ارزش زندگیت بالانره عزیزم

نلی جان حرفات بهم آرامش داد...
گاهی فکر می کنم اصلا چرا من ازدواج کردم؟!
متاسفانه چند بار هم این رو به همسر گفتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد