هر روز بهتر ...

زندگی...کار...درس...مطالعه...

هر روز بهتر ...

زندگی...کار...درس...مطالعه...

انتقادهای من

مواردی که من به همسر گفتم بطور خلاصه اینهاست:

1. احترام منو در جمع حفظ کنه و در برابر رفتارهای جاهلانه از من دفاع کنه.

2. خشونت فیزیکی نداریم.

3. با فرزندمون با لطافت تمام رفتار کنه.

4. بهداشت و آراستگی ظاهری در منزل و بیرون بیشتر از قبل رعایت بشه. 

5. ادبیاتی در شان زندگیمون استفاده کنه.

6. برای من وقت بذاره و با کارهایی مثل هدیه های کوچیک و ... دل منو شاد کنه.

7. همراهمی کنه تا از نظر معنوی رشد کنیم.

8. به خانواده من بیشتر و بیشتر احترام بذاره. 

9. تقسیم وضایف عادلانه خصوصا در بچه داری.

10. به نیازهای عاطفی من به عنوان یک زن بها داده بشه. ما زن و شوهر هستیم، نه رفیق!


* نمی دونم وارد جزئیات این مسائل شدن اثر مثبتی داره یا نه...؟

* من برای شاد شدن فضای خونه چه کارایی می تونم انجام بدم؟ البته دارم درباره اش تحقیق می کنم اما تجربه های عملی خیلی مفید هستن.

* قراره مدتی به خودمون زمان بدیم تا ببینیم چی میشه.


* خدایا کمک کن زندگی ای بسازیم که موقع مرگ سربلند باشیم.

نظرات 2 + ارسال نظر
نلی چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 02:04 ب.ظ http://www.mylife92.blogfa.com

به نظر من اگه بگی برای من کادو بخر هرگز نمی خره ! من اگه به شوهرم بگم کاری رو بکن هیچ وقت نمی کنه دقیقا لج می کنه .
همیشه برای همکاراش برای تولدشون گل می خره ولی تا حالا هرگز برای من نخریده من فقط یه بار گفتم خوش به حال اونها

بعد اون چه جوابی داد؟
شما از اول همین وری حرف می زدین یا کم کم لینطوری شد؟
من احساس می کنم روابط ما کم کم سرد شده اما من حواسم نبوده و یکهو متوجه شدم.

یاس پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام سارا خانوم
من امروز برای اولین بار به وبلاگ شما اومدم و تقریبا نصف نوشته هاتون را خوندم. راستش من 23 سالمه و مجرد هستم و طبیعتا تو این مسائل بی تجربه.
اما من عقیده دارم ما خانم ها نباید زیاد از حد و توان خودمون گذشت و فداکاری کنیم. چون اینها روی هم جمع می شند و ممکنه یه روز منفجر بشه توی زندگیمون.
اینطور که من فهمیدم شما از اول زندگیتون اگه از چیزی از جانب همسرتون ناراحت می شدید به روی خودتون نمی آوردید و سعی می کردید فراموش کنید و الان تقریبا فکر کردن به همون کارهای گذشتش هم ناراحتتون می کنه. راستش به نظر من بهتره هیچوقت نذاری چیزی توی دلت بمونه. هر شب موقع خواب همش را بیرون بریز. اگه توان این را داری از یه خطا همسرت بدون اینکه بهش تذکر بدی بگذری و برای همیشه فراموش کنی این کار را بکن ولی اگه نمیتونی بهتره این را به خودش بگی تا دلت خالی بشه.
به نظر من بهتره هر شب 5 دقیقه از وقتتون را بزارید که درباره خودتون حرف بزنید. فقط خود خودتون، نه کار و زندگی و فامیل و حتی بچه. مثلا به شوهرت بگو امروز که می خواستی بری سرکار موقع خداحافظی لبخند زدی خیلی بهم چسبید. یا بگو موقع شام وقتی اولین قاشق را خوردی از چهرت فهمیدم دوست داشتی غذا را خوشحال شدم از این احساسات خوبت بهش بگو و احساسات بدت را هم بهش بگو. مثلا بگو دوست داشتم یکم بیشتر توی ساکت کردن گریه بچه کمکم کنی. یا اون موقع که تند باهام حرف زدی یکم ناراحت شدم. بهتره حرف از احساساتتون یه زمان مشخص داشته باشه نه همون موقع و تو همون شرایط.مخصوصا در مورد احساس بدت اثر بخشیش بسیار کم میشه.
ما خانم ها خیلی احساساتمون واسمون مهمه و متاسفانه اکثر آقایون این را نمی فهمند واسه همین مجبوریم درموردش حرف بزنیم. شاید بعد از یه مدت دیگه دستش بیاد که کجا ناراحت میشی حتی یه ذره و کجا خوشحال میشی.
مطمئنا آقای شما هم دوست داره وقتی موقع حرف زدن از احساساتت میشه بیشتر خوشحالی هات را بگی تا ناراحتیت ها را و ان شاالله هم بیشتر برای خوشحالیت تلاش می کنه.
ببخشید زیاد صحبت کردم، فقط خواستم نظراتم را به عنوان یه خواهر بهتون بگم. حتما خودتون بهتر از من می دونید.
امیدوارم که موفق باشید.
یاعلی

عزیزم ممنون از وقتی که گذاشتی...
راستش خیلی از حرفات درسته، اما ماجرا در عمل کمی متفاوت میشه... خیلی وقت ها حرف زدن مشکل رو حل نمی کنه چون ندونستن علتش نیست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد